ای عندلیب جان ها طاووس بسته زیور
ای عندلیب جان ها طاووس بسته زیور
بگشای غنچهٔ لب بسرای غنهٔ تر
بگشای غنچهٔ لب بسرای غنهٔ تر
ای غنچهٔ دهانت از چشم سوزنی کم
ای غنچهٔ دهانت از چشم سوزنی کم
سوزن شکاف غمزه ت سوسن نمای عبهر
سوزن شکاف غمزه ت سوسن نمای عبهر
ای سوخته رخ تو در زار گریه آتش
ای سوخته رخ تو در زار گریه آتش
بیمار دو لب تو در زهر خنده شکر
بیمار دو لب تو در زهر خنده شکر
نوشین مفرح آن لب جو سنگ خال مشکین
نوشین مفرح آن لب جو سنگ خال مشکین
مشکین جو تو دیدم با جو شدم برابر
مشکین جو تو دیدم با جو شدم برابر
تو می خوری به مجلس بر خاک جرعه ریزی
تو می خوری به مجلس بر خاک جرعه ریزی
من خاک خاک باشم کز جرعه یابم افسر
من خاک خاک باشم کز جرعه یابم افسر
پیشت چو جرعه بوسم خاک و چو جرعه بینم
پیشت چو جرعه بوسم خاک و چو جرعه بینم
برچینمش به مژگان سازم سرشک احمر
برچینمش به مژگان سازم سرشک احمر
گر باده می نگیرم بر من مگیر جانا
گر باده می نگیرم بر من مگیر جانا
من خون خورم نه باده، من غم کشم نه ساغر
من خون خورم نه باده، من غم کشم نه ساغر
ز آن آب آذر آسا ز آن سان همی هراسم
ز آن آب آذر آسا ز آن سان همی هراسم
کز آب، سگ گزیده، شیر سیه ز آذر
کز آب، سگ گزیده، شیر سیه ز آذر
خاقانی آمد از جان چون حلقه بر در تو
خاقانی آمد از جان چون حلقه بر در تو
بی پا و سر چو حلقه حلقه به گوش چون در
بی پا و سر چو حلقه حلقه به گوش چون در
تو شاه نیکوانی تاج تو زلف مشکین
تو شاه نیکوانی تاج تو زلف مشکین
مانا که چتر سلطان سایه ت فکنده بر سر
مانا که چتر سلطان سایه ت فکنده بر سر
هست اعشی عرب را از من سرشک خجلت
هست اعشی عرب را از من سرشک خجلت
چون سیف ذوالیزن را از سیف دین مظفر
چون سیف ذوالیزن را از سیف دین مظفر
از چار و هفت گیتی سلطان خلاصه آمد
از چار و هفت گیتی سلطان خلاصه آمد
مختار چار ملت سردار هفت کشور
مختار چار ملت سردار هفت کشور
افسر خدای خسرو کشور گشای رستم
افسر خدای خسرو کشور گشای رستم
ملکت طراز عادل ملت فروز داور
ملکت طراز عادل ملت فروز داور